پيشينه ضرب سکه در ايران
با شکست سپاهيان ماد در دو نبرد پياپي در دشت پاسارگاد و سقوط هگمتانه و تصرف ليديه و فتح بابل به دست کوروش، شاهنشاهي گستردهاي در ايران پاي گرفت. ماندگاري هخامنشيان در سرزميني که گستره آن در شمال به کوههاي قفقاز، درياي خزر، آسياي ميانه (مرو – خوارزم)، در باختر صفحات غربي شبه جزيره بالکان و ساحل درياي آدرياتيک (اژه)، در جنوب درياي عمان، خليجفارس و حبشه و مصر و در خاور جلگه سند و پنجاب هندوستان ميرسيد دو و نيم سده از ۵۵۹ تا ۳۳۰پيش از ميلاد به درازا کشيد. حفظ و صيانت بر چنين گستره عظيمي علاوه بر ايجاد تشکيلات منظم اداري و ديواني، لزوم نظام واحد پولي و ارتباط اقتصادي يکساني را طلب ميکرد. از اينرو پس از اينکه کوروش بر کروزوس پادشاه ليديه پيروز گرديد، ضرب سکه که از ساليان بسيار پيش در ليديه رواج داشت همانگونه ادامه يافت ولي با وجود شواهد و مدارک تاريخي دال بر ضرب سکه توسط هخامنشيان و رواج مسکوکات طلاي کروزوس در دوره کوروش و جانشين او کمبوجيه، در تمامي اين دوران معاملات پاياپاي که از هزارههاي پيش از هخامنشيان شکل گرفته بود رواج داشت. همچنين در روزگار کوروش و کمبوجيه ماليات و خراج کشورهاي تابعه، گذشته از شمشهاي زر و سيم، پارچههاي خوشبافت زرين، سنگهاي قيمتي، غلات و چهارپايان بود تا حدود سالهاي ۵۱۸ پيش از ميلاد که داريوش مقرراتي براي پرداخت خراج نقدي ملل تابعه وضع کرد. همچنين برپايه کاوشهاي باستانشناختي تختجمشيد در قسمت خزانه نزديک ۲۰ هزار گلنبشته بهدست آمد که بيشترين آنها گونهاي اسناد مالي، اقتصادي و سند پرداخت حقوق کارگران برمبناي آرد، غله، گوسفند و… است.
در اين اسناد برابري سکه با جنس به روشني آمده است. مثلاً در دوره خشايارشاه هر سه «شِکِل» نقره برابر يک گوسفند است. به استناد کتاب مقدس تورات و نمونه سکه منسوب به کوروش در موزه بريتانيا ميتوان کوروش را نخستين شاه ايراني دانست که به ضرب سکه پرداخت ولي ضرب سکه در دوران هخامنشيان را به داريوش نسبت ميدهند. داريوش در پي يک دوره از هم گسيختگي و آشوب پس از رسيدن به قدرت و تحکيم شاهنشاهي خويش – بهقول هرودت – سرزمين خود را به ۲۰ ساتراپ (به ايراني کهن خَشتراياوان بهمعني پاسدارنده پادشاهي است) تقسيم نمود اما برپايه سنگ نبشته بيستون که نوشتاري است محکم و دقيق، داريوش شاهنشاهي خود را به انضمام پارس، ۳۰ ايالت ميداند. ساتراپها به منزله فرمانداران کشوري بودند که از سوي شاه انتخاب شده و امور اداري، اقتصادي، قضايي، امنيت مرزها و گردآوري ماليات و خراج را بهعهده داشتند. از سوي ديگر به هنگام جنگ براي تهيه ساز و برگ يا پرداخت حقوق سربازان ميتوانستند سکههاي نقره و مس ضرب کنند. مثلا تريپاز حاکم ارمنستان هنگامي که از سوي اردشيردوم براي سرکوب شورش سالامين برگزيده شد، به ضرب سکه پرداخت.
يا چنين است سپهرداد ساتراپ ليدي که در حمله اسکندر به مقابله با او شتافت و براي چنين مقابلهاي ناگزير به ضرب سکه شد. ساتراپهايي که اجازه ضرب سکه داشتند، ميتوانستند چهره خود را بر سکهها نقش کنند يا چهره شاه را نيز بياورند. با نگرش به اين مورد ميتوان گفت مسکوکات ساتراپهاي هخامنشي بسيار متنوع با خطوط مختلف و نقوش هنرمندانه است.
ضرب مسکوک طلا در انحصار ضرابخانه سلطنتي بود که به آن «دريک» يا «داريک» بهمعني دارا = شاه گفته ميشد و آن سکه زريني بود که برپايه آخرين آزمايشها تنها ۳ درصد آلياژ داشت و به همين علت در تمام يونان و آسيا شهرت يافت. دِريک با عيار ۹۷/۲۳ به وزن ۴۲/۸ گرم و در اواخر دوران هخامنشي و دو دريکي به وزن ۶۵/۱۶ گرم با همان عيار ضرب شده است.
با وجود ضرب سکههاي زرين، هنوز ايرانيان کاربرد شمشهاي زرين و توزين آنها را با ترازو ترجيح ميدادند. از اينرو هنگامي که اسکندر خزانه سلطني شوش را تصاحب نمود، در آن بيش از ۹ هزار تالان سکه نبود اما ۴۰ هزار تالان شمش زرين وجود داشت. هر تالان برابر با ۵۲۲/۶۰ گرم است. نوع ديگر سکههاي هخامنشيان شِکِل / سيکل / دراخم (درهم سيمين يا دريک سيمين) به وزن ۶۰/۵ گرم، همزمان با دريک زرين هخامنشي ضرب گرديد. شِکِل نيز نقشي چون دريک دارد.