بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابری سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک، می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
( فریدون مشیری )
… بهار که می آید ولوله ای در جان و تن زمین می افتد .
بهار که می آید ویروس مهر و دوست داشتن و نادیده گرفتن کدورت ها، مثل بمب خوشه ای، در وجود انسان ها ریشه می دواند و کاری می کند تا چشم هایشان را بشویند و جور دیگری ببینند .
بهار که می آید همه می پذیرند رویش جوانه ها، ناگزیر است. فقط باید نشست و این رویش ناگزیر را، بر تن ترد و نازک جوانه ها دید .
بهار که می آید مشخص می شود که خبری در راه است و چه چیزی ، بهتر از این .
عید نوروز، آغاز رستاخیز طبیعت، جشن باستانی و کهن ایرانیان و فارسی زبانان است که نمادی از ارتباط و پیوند بین اقوام و مردمان ایران، با کشورهایی مانند : افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان، هندوستان، پاکستان، قرقیزستان، عراق، جمهوری آذربایجان، ازبکستان و … به شمار می رود که نوروز را جشن می گیرند ؛ نوروزی که با اعتدال بهاری همزمان است و ساعات روز و شب، با هم برابر می شوند .
ایرانیان باستان، دلیل جشن گرفتن نوروز را، بیداری روح زمین از خواب زمستان و مژده ورود به فصل حیات و آبادانی زمین می دانستند و عقیده داشتند فروهرها( پشتیبان و محافظ انسان ) سالی یک بار در ایام نوروز ، برای دیدن عزیزان شان به زمین می آیند به شرطی که خانه آنان تمیز باشد و آماده پذیرایی از میهمانان .
یادی از نوروزهای گذشته
یادش بخیر، آن گذشته های دور و کوچه های تودرتو و ساکنان خانه های کوچک و بزرگی که در اسفندماه _ همان وقتی که زمین نفس می کشد _ دست به کار می شدند ؛ از پایین تا بالای خانه را می روفتند و تمیز می کردند. سبزه، سبز می کردند و در کنار سفره هفت سین، منتظر می ماندند تا به تعبیری، گاوی که کره زمین را بر روی شاخش نگه داشته و خسته شده است زمین را، بر شاخ دیگرش بگذارد و سال نو، تحویل شود. توپی شلیک شود و همه، از شادی به هوا بپرند و بخندند و یکدیگر را در آغوش بگیرند و تبریک بگویند .
آن وقت بود که بچه ها، چشم به بزرگ خانه می دوختند تا با آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری، اسکناس نو و تانخورده ای را از لای کتاب قرآن بیرون آورده و به آنان بدهد. در این موقع، دیگر کسی جلودار بچه ها نبود؛ با لباس های نو و اسکناس های نو، جیب هایشان را از شادی پر می کردند و به کوچه پر می کشیدند تا شوق و شادی شان را با دوستانشان شریک شوند .
جان دوباره رابطه ها
” عید دیدنی “، رسمی است که در گذشته ها، همه با عشق و اشتیاق فراوان انجام می دادند و کودکان، به شوق دیدن هم سن و سالان فامیل و عیدی گرفتن از بزرگ ترها، مشتاق همراهی با خانواده بودند. ولی در دهه های اخیر و با رشد سریع امکانات ارتباطی و دسترسی همگانی به این قابلیت های جدید، بیشتر مردم از طریق تماس تلفنی و تصویری و نوشتاری، از حال دوست و آشنا و فامیل باخبر می شوند. می توان گفت در این سال ها، عید دیدنی ها بیشتر به مراسمی تشریفاتی، یکنواخت و کسل کننده تبدیل شده است و کودکان و نوجوانان و جوانان، کمتر شوق و ذوقی برای همراهی با بزرگان و دیدار از اقوام و دوستان نشان می دهند ؛ این هم ، آسیبی است که می توان نتیجه گسترش فضای مجازی و کم اهمیت شدن دنیای حقیقی برای مردم دانست .
همگرایی بین ملت ها
با وجود تمامی فراز و نشیب هایی که برای عید نوروز و تاثیر آن بر ارتباطات میان افراد خانواده و دوستان و همکاران و … می توان برشمرد ولی هنوز هم این اعتقاد وجود دارد که آیین نوروز، از ظرفیت و پتانسیل بالایی برای ملت های فارسی زبان برخوردار است و می تواند مبنای مناسبی برای گسترش ارتباطات، بین ملت هایی باشد که با وجود نگرش های متفاوت ، نوروز را پاس می دارند .