۳هزار سال گردش و زندگی در بازار ایران
بازار ترکیب زندهای از تعامل میان زندگی روزمره مردم با تمامی فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری، مذهبی و حتی ورزشی است
بازار در اقتصاد ایران صرفاً یک دالان مسقف با معابر تودرتو برای تجمع واحدهای تجاری کنار یکدیگر نیست؛ ترکیب زندهای از تعامل میان زندگی روزمره مردم با تمامی فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری، مذهبی و حتی ورزشی است که هریک از این موارد تاثیری غیرقابل انکار بر کارکرد دیگری دارد. در واقع نظیر چنین بافت پویایی که زمینه ارتباط میان ارکان جامعه را فراهم میکند، در هیچ نقطهای از دنیا یافت نمیشود.
البته دیگر کشورها مکانهای ویژهای برای تعاملات تجاری مردم وجود دارد که هرگز جامعیت و تکامل «بازار ایرانی» را ندارند و همین ویژگی منحصربهفرد بازار باعث شده تا برای گردشگران سایر کشورها بسیار جذاب و دیدنی باشد.
قدمت پدیده بازار در کشور ما به بیش از ۳ هزار سال قبل بازمیگردد و ابنیه باقیمانده از تمدنهای باستانی در جنوب و غرب کشور، به خوبی وجود بازار را در بافت شهرهای ایران اثبات میکند. بازار از قدیمالایام تاکنون اگرچه محور ارتباطات اقتصادی مردم با یکدیگر بوده ولی هیچگاه اهمیت اجتماعی و سیاسی خود را از دست نداده است.
در همان دالانهای مسقف که حجرهداران هر روز به خرید و فروش امتعه تجاری خود مشغول هستند، گروه زیادی از مردم خانه دارند و نسلهای متوالی است که در کنار فرزندان خود زندگی میکنند. نیاز همین سکنه به ارتباطات مذهبی، تفریحی و ورزشی نیز باعث شده تا در لابهلای بافت پیچیده بازار و در کنار حجره صنعتگران و تجار، قهوهخانهها، مساجد و زورخانهها شکل بگیرند و کارکردی پویا و موثر در زندگی مردم داشته باشند. از طرف دیگر استقرار بازار در کنار مسجد و ارگ، ارکان اصلی شهرسازی ایرانی-اسلامی را به نمایش میگذارد که اگر مسجد را قلب و ارگ را مغز شهر بدانیم، بدون شک سراها، تیمچهها و راستههای بازار ستون فقرات و محور استواری شهر محسوب میشود.
بسیاری از گردشگران خارجی که برای تماشای «بازار» به ایران سفر میکنند، محو هماهنگی میان کارکردهای متفاوت بازار میشوند و از ترکیب آرامش زندگی مردم با غوغای روزمره حجرهداران، اظهار تعجب میکنند. این شور و هیاهو در روابط میان سکنه و کسبه بازار به ادبیات ما نیز سرایت کرده و شیوه «شهرآشوب» را برای توصیف اصناف در اشعار ایران بهوجود آورده است که به نوبه خود برای گردشگران فرهنگی، جذابیت دارد.
لذت راه رفتن در این معابر درهم تنیده و شلوغ و چانهزدن با کسبه برای خرید صنایعدستی و کالاهای فرهنگی، تجربه مشترکی میان اغلب گردشگران بازدیدکننده از بازار در ایران است.
از طرف دیگر تقسیمات منظم صورت گرفته میان رستههای شغلی بازار که تضاد فاحشی با پیچیدگی معابر و درهم ریختگی کارکردهای آن دارد، برای گردشگران خارجی بسیار جذاب و خیرهکننده است.
بازارها در ایران با این کارکرد توریستی، میتوانند هسته اصلی توسعه صنعت گردشگری باشند و به رشد درآمدهای اقتصادی این حوزه کمک کنند.
نظام مدیریتی در شهرهای مختلف ایران، اگر به دنبال ایجاد اشتغال و کسب درآمدهای سرشار در حوزه گردشگری است، نباید از این ویژگی منحصربه فرد بازار غافل شود.
توسعه بازارها با همان بافت سنتی در شهرهای جدید و همچنین حفظ، احیا و مرمت ابنیه موجود در بازارهای قدیمی، میتواند انگیزه سفر به ایران و تماشای این پدیده منحصربهفرد را در گردشگران خارجی تقویت کند.
همچنین ایجاد تسهیلات رفاهی متناسب با نیاز گردشگران خارجی در لابهلای بافت سنتی بازار، امکان استقرار طولانی گردشگران را در این فضا فراهم میکند. ساخت تاسیسات بهداشتی، ایجاد امکانات اقامتی، راهاندازی شبکههای حمل و نقل سنتی با کارکردهای جدید و توسعه خدمات تفریحی و ورزشی در بازارها میتواند موجب افزایش جذابیت بازار برای گردشگران شود.
حتی میتوان خدمات نوینی نظیر ارتباطات اینترنتی را در قالبی سنتی که مغایر با بافت بازار نباشد برای گردشگران فراهم ساخت تا آنها تجربه دیدار خود از این معماری شگفتانگیز را به سرعت به اقصینقاط دنیا منتقل کنند، یا میتوان تورهای گردشگری منظمی برای معرفی جاذبههای کمتر شناختهشده بازارها در ایران راهاندازی کرد که یقینا با استقبال گردشگران خارجی روبهرو خواهد شد.
بهنظر میرسد اجرای این اقدامات نیاز به سرمایهگذاری بخش خصوصی در گردشگری بازار دارد و ارائه تسهیلات قانونی و اعتبارات ترجیحی به متقاضیان سرمایهگذاری، بهترین شکل حمایت دولت از این قبیل مشارکتهای مردمی است.