نازنین فراهانی در گفتوگو با توریسم پرس:
در سفر از محدوده تفکرتان خارج میشوید
- خانم فراهانی چقدر اهل سفر هستید و سفر چه چیزی به شما بهعنوان یک انسان اضافه میکند؟
من عاشق سفرهستم. تا جايي كه شرايط مالي اجازه بدهد سفر ميكنم. دوست دارم همه نقاط جهان را ببينم. اينكه سفر چه چيزي به من اضافه ميكند بستگي به نوع و هدف آن سفر دارد، ولي در كل ديدن آدمهاي ديگر با فرهنگهاي مختلف، آداب و رسوم مختلف و سنتهایشان برایم جالب است. وقتي سفر ميكنيد از محدوده خودتان فراتر ميرويد، خيلي چيزها اهميتاش را از دست ميدهد چون آن موضوع را در یك دايره بزرگتر نگاه ميكنيد و از طرفی خيلي چيزها كه اهميت نداشته برایتان مهم ميشود. شايد اصلا در يك سفر تازه با يک موضوع جديد مواجه شوید طوریکه آن موضوع که تابهحال به آن فکر نکردهاید، مثل يک واقعيت جلوي چشمتان بروز یابد. سفر من را با خودم مواجه میکند، بهخصوص اگر تنها سفر بروم.
- در سفرهای داخلی که در کشورمان داشتید سفر به کدام شهر یا منطقه برایتان جذابتر بودهاست؟
سفر به قشم. جزيره بكري كه دستنخوردگيهاي زيادي دارد. براي من قشم درعین سادگی جاي مرموزی است. قشم آرامشي براي من داشت كه احساس ميكردم سالهاست از تهران و از دغدغههاي گاه احمقانهام دور شدم. احساس بودن در اين جزيره، يعني آرامش مطلق.
- یک منطقه یا شهر از کشور را برای سفر و یک غذای سنتی محلی پیشنهاد بدهید؟
گنبد كاووس ، بوروك
بهنظرتان در بحث حفاظت از محیط و جاذبههای توریستی کشورمان چه بایدکرد که در بین آحاد جامعه حفاظت از محیطزیست و جاذبههای توریستی و گردشگری که در کشورمان کم همنیست، نهادینه شود؟
اين مسئله بايد در فرهنگ مردم جا بيفتد، در كشورهاي اروپايي يكي از برنامههاي مهم مدرسهها بازديد از موزههاست. در اين بازديدها راهنمايي وجود دارد كه در مورد اثر و هنرمند توضيح ميدهد، جدا از اين توضيحات كودكان با ديدن احترامي كه بزرگترها براي آثار هنري-تاريخي قائل هستند، ناخودآگاه ذهنشان تربيت ميشود. آنها هنرمندان معاصر و قديميشان را ميشناسند، هنرمندان كشورهاي ديگر را ميشناسند چون دايره اين شكل از شناخت هنر در آنجا خيلي عموميتر از ايران است.
در اينجا گاهي يك پزشك یا يك مهندس تفاوت تابلويي را كه از پاساژ قائم خريده با يك اثر اورجينال تشخيص نميدهد، چون ذهنش تربيت نشدهاست.
طبيعتا یادگاري نوشتن روي آثار تاريخي خيلي كار عجيبي از نظر او نيست. زباله ريختن هم همين است. وقتي مردم خود، پليس خود شدند آن وقت زبالهاي هم در خيابان نيست. مادر وقتي جلوي كودكاش آشغال در خيابان ميريزد چه انتظاري از آن كودك كه امروز بيست ساله شده داريم؟ فرهنگسازي در اين زمينه بايد انجام شود طوريكه من از ريختن آشغال احساس بيفرهنگي كنم.
- کمی هم به فعالیتهای هنری شما بپردازیم. در مورد سریال شکوه یک زندگی صحبت کنیم، شما را بیشتر بهعنوان بازیگر سینما میشناسیم. چطور شد که پس از مدتها، حضور در یک سریال را پذیرفتید و برایمان از نقشتان در این سریال بگویید؟
طور عجيبي نشد، تصميم گرفتم تجربه كنم. نقش يك زن جنوبي است، سختترين بخش هم لهجه بود كه خوشبختانه با كمك مشاور لهجه آقاي شميلي، لهجه را پيدا كردم. گرچه هيچ وقت كسي نميتواند لهجهاي را طوري تقليد كند كه مانند بوميها حرف بزند ولي بايد قابل قبول ميشد و فكر ميكنم خوب شدهاست.