شکار تفريحي دور از کرامت انساني
تبار بيشتر گونههاي روي زمين به انفجار حيات در دوره کامبرين يعني ۵۰۰ ميليون سال قبل برميگردد، اما اين ميراث بهسرعت در حال نابودي است.
گزارشهاي سازمانهاي بينالمللي نشان ميدهد که ادامه روند کنوني احتمالا به بزرگترين انقراض گروهي در ۶۰ ميليون سال گذشته و يکي از ۶ نابودي بزرگ از ۵/۳ ميليارد سال پيش يعني آغاز پيدايش حيات در اقيانوسها منجر ميشود. همچنين دانشمندان تخمين ميزنند که سرعت انقراض از يک تا ۱۰ هزار برابر سرعت تاريخي آن است. نابودي و فروپاشي زيستبومها بهشدت از جمعيت گونهها کاسته است، بهطوريکه بعيد بهنظر ميرسد بسياري از آنها تا چند نسل ديگر دوام بیاورند.
به اين ترتيب، حتي اگر شرايط و تهديدات طبيعي اجازه دهند، دخالتهاي انساني مانند شکار بهويژه شکارهاي بيرويه و غيرقانوني به روند انقراض و نابودي گونههاي حياتوحش کمک ميکند و اجازه احيا و تکثير اين گونهها را بهصورت طبيعي نميدهد.
در صنعت گردشگري يکي از پرطرفدارترين نوع آن، توريسم شکار ميباشد. اين نوع از گردشگري طبقه مرفه و جوان و هيجانطلب را به خود جلب ميکند.
مفهوم شکار و شکارگري در طول زمان تغييرات فراواني را متحمل شده است. زماني اجداد ما بهمنظور سيرکردن شکم خود، خانواده و قبيله، خطر شکار کردن را به جان ميخريدند. در آن دوران شکارکردن عملياتي پرخطر ولي اجتنابناپذير بوده و البته در آن زمان شکار به خاطر تفريح مطرح نبود. به تدريج هدف از شکار دستخوش تغييرات عظيمي شد تا آنجا که امروزه صيادان ماهي را گرفته و سپس آنرا رها ميکنند و يا شکارچياني که به قصد لذتجويي و تفريح در كنار لاشه خونآلود يك حيوان عكس يادگاري گرفته و يا شاخهاي حيوان، پوست، دندان و يا اعضاي گوناگون مانند پشم و يا گوش و دم حيوان بريده شده را بهعنوان يک نماد و يا يادگار آن شکار موفق در جاي بهخصوصي مانند ديوار و يا بالاي بخاري و شومينه نصب ميکنند (در اصطلاح به اين نوع شکار تروفه و يا TROPHY نماد پيروزي در جنگ و يا شکار است گفته ميشود) و در شبكههاي اجتماعي منتشر ميكنند. اين رفتارها دور از شان انسانيت و ترويج نامهرباني و خشونت است.
در فرهنگ اصيل ايراني و اسلامي تاكيدات فراواني در زمينه حفاظت از زيست بوم از طريق ادبيات و تاكيدات بزرگان تاريخ كشور شده است. براي مثال در اين زمينه پيامبر اسلام ميگويند: «خداوند لعنت کند کسي را که حيواني را مثله کند يا آن را زنداني کند.» از فردوسي نقل شده است كه «سياهاندرون باشد و سنگ دل/ كه خواهد كه موري شود تنگ دل» و يا به گفته سلطان العارفين بايزيد بسطامي هر آفريدهاي که کشته ميشود، تسبيحگويي از جهان حذف ميشود. براي يک انسان دور از اخلاق است که مبحث کشتن و شکارکردن را با عنوان ورزش و تفريح مطرح کند.
از نظر روانشناسان شکار را در زمره رفتارهايي ميدانند که افراد سالم آن را انجام نميدهند، شكار حيوانات جزو علايق افراد فرهيخته اجتماع نيست شکارچيان با پديدهاي به اسم کشتن درگير هستند. اتفاقي که در نوع شخصيت و رفتارهاي آنها تاثير خواهد گذاشت. ريختن خون يک حيوان بيگناه براي لذت و تفريح همچنين تصويري که از جاندادن آن در ذهن فرد باقي ميماند مسلما آثار مخربي بر روح و روان بر جاي ميگذارد.
در دورهاي زندگي ميکنيم که هرروز زنگ خطر انقراض گونهاي را در دنيا ميشنويم و به عين شاهد انقراض بسياري از گونهها هستيم. از آنجايي که شتاب نابودي گونههاي گياهي و جانوري در ايران، دستکم ۱۶۶درصد بيشتر از متوسط جهاني است، تعداد وحوش ايران ۹۰درصد نسبت به ۳دهه قبل کاهش پيدا کرده است، بعضي از مناطق ۱۰۰درصد حياتوحش خود را از دست دادهاند و حياتوحش باقيمانده بسيار کم، شکننده، رو به انقراض و با تهديدهاي محيطزيستي همچون خشکسالي، مواجه هستند، از همينرو اکثر کارشناسان محيطزيست، در اين وضعيت، شکار را جنايت عليه محيطزيست محسوب کرده و خواستار اعلام ايران بهعنوان سرزمين شکارممنوع هستند.
چند راهکار براي حفظ گونههاي حيات وحش در مقابل شکار
۱-از خريد حيواناتي که از حيات وحش زندهگيري شدهاند بهعنوان حيوان خانگي خودداري کنيم. فراموش نکنيم که خريد حيوانات بازار تجارت و قاچاق غيرقانوني را رواج و توسعه ميدهد.
۲-از خريد گوشت، پوست و خز حيوانات و البسه توليد شده از آن خودداري کنيم. اين حيوانات براي سود اقتصادي به صورت زنده و با درد و رنج پوستکنده ميشوند.
۳- اجتناب از خريد کالاهايي تزئيني که با استفاده از پوست يا اجزاي بدن حيوانات وحشي و گونههاي در معرض خطر ساخته شدهاند.
واقعا اشتباه محض شکار کردن حیوانات برای تفریحی مخرب